Web Analytics Made Easy - Statcounter

«گفتمان سنت و مدرنیته هیچ‌وقت در کشور به‌طور ریشه‌ای و کارآمد صورت نگرفت و هرکدام راه خودشان را رفتند. به‌خصوص از دوران قاجار به بعد، گفتمان معماری فقط تکرار است نه تحول و در آن دوران به‌شدت با واردات معماری غربی هم مواجه بوده‌ایم»

به گزارش ایمنا، تغییر رؤیاهای ایرانیان طی اعصار و دهه‌های مختلف، باعث مطالبه دنیایی دیگرگونه در مقایسه با دنیای موجودشان بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این امر هر از چندگاهی، دگرگونی‌هایی را به ارمغان آورده است. شهر و معماری ایرانی از اوایل دهه چهل با دگرگونی و تحول مفهوم‌ها و معناها و به تعبیری، «تغییر رؤیاها» و همچنین با غلبه «کمیت» بر «کیفیت» مواجه می‌شود و هر آنچه کمّی و یا عددی باشد، میدان می‌یابد.

رؤیاپردازی جامعه ایرانی برای تغییر وضع موجود در دوره‌های مختلف، رفته‌رفته با غفلت، به خواب‌زدگی منجر شده و این امر درنهایت موجب گسست از جریان پیوسته معماری سنتی شده است. امروزه معماری به نحو ناهنجاری پیوند خود را با گذشته‌اش ازدست‌داده و مناسبات جدیدی جای آن را گرفته و در حوزه نظر و عمل معماری، چالش‌ها و تردیدهای موجود در تعاملات فرهنگی، به گونه پیچیده‌تری، جنبه کالبدی و عینی به خود گرفته است. به عبارتی، نوعی گسستگی و گم‌گشتگی فرهنگی در معماری رخ‌داده است.

از طرفی امروزه تعابیر متعددی از وضعیت معماری معاصر ایران، نقل می‌شود اما وضعیت موجود معماری کشور را نشان‌دهنده تشتت فرهنگی جامعه و نبود تشابه ساختمان‌ها با یکدیگر را نشان‌دهنده گسیختگی و عدم انسجام فرهنگی می‌دانند. سرگردانی و گم‌گشتگی معماری امروز، در جلوه‌های مختلفی بروز می‌کند: «بروز جلوه‌ها و قیافه‌های مختلف بناها در شهر و نبود تبعیتشان از الگو یا نظامی واحد؛ کاهش کیفیت مناسب بناها و کاهش طول عمر و پایداری‌شان؛ هیجان و شتاب موجود که در ذهن مردم برای مالکیت و سودآوری در موضوع ساختمان؛ سرعت یافتن بیش‌ازحد در تنوع‌بخشی به معماری و ساخت‌وساز کالبدی و مواردی این‌چنین».

در این وضعیت، چگونه می‌توان از این گسست‌ها و گم‌گشتگی‌های معماری عبور کرد و اصول و مبانی مناسبی را در دستور کار خود قرارداد؟ پاسخ به این مهم، مستلزم دستیابی به ریشه‌های گسست و دلایل گم‌گشتگی است. ازاین‌رو ایمنا در گفت‌وگو با «سهند منشی»، معمار و کنشگر حوزه شهر و معماری در این میان، با نگاهی اجمالی به دیدگاه‌های گوناگون این گسست در معماری را از اواخر دوره قاجار تاکنون موردبررسی قرارداده است.

درباره «سهند منشی»

«سهند منشی» معمار و کنشگر حوزه شهر و معماری متولد ۱۳۶۱ در شیراز و در حال حاضر ساکن اصفهان است. وی فارغ‌التحصیل رشته معماری است و از سال ۱۳۸۴ فعالیت خود را درزمینهٔ معماری، برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای در همکاری با مهندسین مشاور آغاز کرده و طی این مدت عهده‌دار انجام پروژه‌های متعدد درزمینهٔ معماری، شهرسازی، برنامه‌ریزی و مطالعات منطقه‌ای و بازآفرینی شهری در سراسر کشور بوده است.

منشی بنیان‌گذار و سردبیر فصلنامه سراسری تخصصی فرهنگی و هنری «تَزَرو» بود که تا سال ۱۳۹۷ منتشر می‌شد. در طول انتشار این فصلنامه معتبر که برای اولین بار به‌عنوان یک فصلنامه سراسری فرهنگی و هنری از شهری غیر از تهران منتشر شد طیف گسترده‌ای از پژوهشگران و نظریه‌پردازان حوزه‌های فرهنگی، هنری، ادبی و جامعه‌شناسی با او همکاری داشتند. یکی از شماره‌های آن برای اولین بار به مباحث متفاوت و انتقادی در خصوص شهر و معماری پرداخت که با رویکرد «شهر و معماری یک بازخوانی مفهومی» منتشر شد.

وی طی چندساله گذشته از کنشگران شهری اصفهان بوده و باهمکاری گروهی از معماران و شهرسازان مطرح شهر اصفهان «گروه هم‌اندیشی اصفهان» را راه‌اندازی کرد که یکی از اقدامات آن‌ها کنشگری برای نجات بافت تاریخی شرق میدان جهان با جلوگیری از احداث محور آقا نجفی و ارائه طرح «سامان‌دهی حوزه بلافصل محله شرق میدان نقش‌جهان» بود که درنهایت طرح منتخب هیئت‌داوران سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان شد.

منشی در بخش نقد پنجمین جایزه دوسالانه ملی معماری و شهرسازی ایران (۱۳۹۹-۱۴۰۱) مقاله «معماریت معاصر اصفهان، رویکردهای نو و تلاش برای اندیشه ورزی در امتداد معماری گذشته» او و «اشکان قانعی» حائز رتبه نخست شد که در نشریه «هنر معماری» منتشرشده است.

از آخرین فعالیت‌های وی انتشار کتاب «جوهره مکان» با عنوان فرعی پژوهشی در باب معماری کردن در اصفهان بود که توسط انتشارات «متن» وابسته به «فرهنگستان هنر ایران» در سال ۱۴۰۱ منتشر شد که به همراه «محمدرضا قانعی» (پدیدآورنده) از نویسندگان آن به شمار می‌رود.

منشی معتقد است میراثی اندیشیدن نه یک کنش واپس‌گرا، بلکه رویکردی به‌تمامی مدرن است و اینکه باید تلاش شود با اندیشه مدرن، میراثی اندیشیدن را صورت‌بندی نمود. او همچنین به‌شدت مباحث انتقادی معاصر را در فضای شهری و معماری ایران خالی می‌بیند و طی این مدت تلاش داشته با ایجاد زمینه‌هایی برای شکل‌گیری مباحث انتقادی نشان دهد که چگونه حق شهروند برای زیستن سالم در شهر و معماری ما به حاشیه رفته و توسط گفتمان غالب نادیده گرفته‌شده است و اینکه چگونه معماران و شهرسازان خود تبدیل به عاملی برای این ضدیت مقوله شهر و معماری با شهروندان شده‌اند.

تاریخ معماری ایران به‌ویژه معماری شهر اصفهان از دوران صفویه تا پهلوی دوم دچار چه افت‌وخیزهایی بوده است؟

به‌طورکلی می‌توان گفت در دوران صفویه در امتداد اندیشه ورزی معماری ایران حرکت می‌کردیم و درواقع تبلور این اندیشه ورزی را چه در حوزه معماری، هنر یا فلسفه در همان دوران داشتیم. بعد از دوران صفویه بیشتر، معماری ایران در امتداد همان سنت و تفکر حرکت کرده و جوهره این معماری از هنر و جهان‌بینی جغرافیایی فرهنگی ایران آمده است و اگر جغرافیای فرهنگی ایران را تا بنای تاج‌محل هند در شرق و جلگه عراق در غرب و از شمال تا فلات تاجیکستان امتداد دهیم، می‌توان گفت مفاهیم مرتبط با معماری ایران طی هزاره‌ها از گستره ویژه‌ای برخوردار بوده است.

به‌طور تقریبی تا نیمه دوم دوران قاجار و در دوره اول حاکمیت ناصرالدین‌شاه، معماری و هنر ایران پیوند عمیقی با نظام خسروانی داشته یعنی حداقل از زمان کوروش بزرگ (امپراطوری هخامنشی) به بعد و در آن دوران‌سازوکاری ازنظر سیاسی، فرهنگی و جامعه‌شناسی وجود داشت که در همه ابعاد معماری ما نفوذ داشته است. این تفاوت نگاه را می‌توان به‌عنوان‌مثال در نقاشی‌های درباری پیش و پس از ترور امیرکبیر ملاحظه کرد. نقاشی پادشاهان تا دوران اول حکومت ناصرالدین‌شاه طوری ترسیم می‌شد که همیشه تخت پادشاهان و خود پادشاه در مرکزیت بود و معماری و هنر ایران هم در همین سازوکار تعریف می‌شد اما بعدازاین دوران مفاهیم مرتبط با نظام ۲۵۰۰ ساله خسروانی دچار تغییر شد. به‌طوری‌که به‌عنوان‌مثال در تابلو تالار آئینه کمال‌الملک می‌بینیم که در یک نقاشی رئالیستی که فضای این غالب همان تالار است در گوشه‌ای ناصرالدین‌شاه بر روی یک صندلی غربی نشسته است و در حالی که در پس او و در حاشیه تخت پادشاهی قرارگرفته و به طور کامل حاشیه رفته است.

این اثر هنری پیام مشخصی به ما می‌دهد و اینکه تا پیش‌ازاین دوران‌سازوکار فرهنگی ایران کج دار و مریض از همان سنت فرهنگی، هنری و معماری ما تبعیت می‌کرد ولیکن از بعدازآن و به‌خصوص انسداد سیاسی که اتفاق افتاد ما وارد یک عصر جدید شدیم که بی‌شک بر معماری ایران تأثیرات مستقیمی گذاشته است.

از چه دورانی معماری ایران ارتباطات جهانی را آغاز کرد؟

همان‌طور که گفتم از نیمه دوم سلطنت ناصرالدین‌شاه فضای حاکم بر ایران ما را به عصر جدیدی سوق داد و یکی از شاخصه‌های آن عصر آغاز برقراری ارتباطات جدید با جهان بود که بر روی معماری ایران تأثیر گذاشت. البته زیرساخت‌هایی که در دوره امیرکبیر به وجود آمد بی‌تأثیر نبود یکی از آن‌ها مدرسه دارالفنون بود. آن دوران فصل جدیدی از رفت‌وآمد مستشران، باستان شناسان و تاریخ شناسان کشورهای غربی به ایران را موجب شد که یکی از نتایج آن بازنویسی کامل تاریخ، فرهنگ، هنر و معماری ایران توسط آن‌ها و ایجاد یک سازوکار کاملاً جدید برای درک ما نسبت به گذشته ما شد.

انسداد سیاسی موجود منجر به انقلاب مشروطه شد، دانش غربی در همه حوزه‌ها وارد ایران شد، ما از نگاه غربی‌ها دوباره به تاریخ، فرهنگ، هنر و معماری خود نگریستیم و همه این‌ها پایان دوران قاجاری و شروع دوران پهلوی را رقم زد. شاید بزرگ‌ترین خلأ که در آن دوران به وجود آمد و ما کماکان تبعات این خلأ را احساس می‌کنیم اینکه شرایط به‌گونه‌ای پیش رفت که نتوانستیم برای ورود به دنیای جدی گفتمان سازنده‌ای را فی‌مابین سنت و مدرنیته برقرار کنیم. درواقع در یک دوره‌ای که می‌توانستیم گفتمانی بین سنت و مدرنیته ایجاد کنیم و تحولی در حوزه معماری به وجود آوریم که این اتفاق نیفتاد و در دوره پهلوی اول به خاطر این خلأ موجود ما دچار کج فهمی‌هایی هم نسبت به سنت و گذشته خود و هم‌عصر جدید در جهان شدیم.

معماری ایران در دوران پهلوی به چه سمت‌وسویی گرایش داشت و آیا فرهنگ گفتمان فی‌مابین سنت و مدرنیته در آن دوران برقرار شد یا خیر؟

در دوره پهلوی اول تلاش‌هایی براین شد تا دوباره نمادهای معماری ایران که بیشتر به سمت‌وسوی ایران باستان گرایش داشت در معماری آن دوران وارد کنند که عمدتاً این نوع گرایش از همان تولیدات دانش هنری و معماری برمی‌آمد که توسط پژوهشگران غربی صورت‌بندی شده بود. در همان دوران پهلوی اول با ما یک حجم قابل‌توجهی از پژوهش‌های باستان‌شناسانه در خصوص معماری ایران مواجه شدیم و دنیای جدیدی از دستاوردهای معماری ایران به روی معماران گشوده شد. اما چون گفتمان فی‌مابین سنت و مدرنیته برقرار نبود نتوانستیم آن را درونی و عمومی کنیم. نتیجه اینکه، تمام آن اتفاقات تحت قیومیت حاکمیت قرار گرفت و به همین دلیل است که نمادهای ایران باستان در دوره پهلوی اول عمدتاً در بناهای دولتی دیده می‌شود نه در آن چیزی که میان مردم و عمومیت جامعه دیده می‌شود.

در دوره پهلوی چه سبک‌هایی در معماری ایران کاربرد بیشتری داشت؟

به‌طورکلی در دوره پهلوی به‌نوعی در معماری ایران التقاط به وجود آمد. به‌عنوان‌مثال معماری متأثر از اکسپرسیونیسم آلمانی در دوره پهلوی اول در کارخانجات دیده می‌شود و جسته‌وگریخته ما در حال تجربه کردن معماری مدرنیسم به‌عنوان‌مثال متأثر از مکتب باهاس نیز بودیم. خانه‌هایی ساخته می‌شد که به‌طور کامل رویکردهای مدرن غربی در آن‌ها دیده می‌شد.

این مسئله در تهران و شهرهای بزرگ بسیار بیشتر نمود داشت. همین خانه‌ها و آپارتمان‌های جدید بر نحوه زیست انسان ایرانی و به‌خصوص طبقه متوسطی که در حال شکل گرفتن بود تأثیر گذاشت. انسان ایرانی در حال پشت سر گذاشتن خانه‌های حیاط مرکزی و تجربه کردن جدید در خانه‌های آپارتمانی و تک‌واحدی به سبک غربی بود. در طبقه بالادست جامعه، کارفرمایان به سمت خانه‌های به سبک کوشک مانند رفتند که معماران آن تحت تأثیر همان معماری اکسپرسیونیسم آلمانی بودند. اما نمود عمومی هرگز پیدا نکرد و دلیل آن نیز به نظرم نبود برقراری گفتمان فی‌مابین سنت و مدرنیته بوده و به همین دلیل است که در دوره پهلوی اول که معماری التقاطی ساخته می‌شد در آن جوهره معماری ایران دیده نمی‌شود.

در آن دوران بین معماری و اقتصاد سیاسی چه ارتباطی وجود دارد؟

درمجموع معماری ارتباط مستقیمی با اقتصاد سیاسی دارد و در انقلاب سفیدی که شاه به راه انداخت یک رویکرد کاملاً سیاسی دیده می‌شد که بر اقتصاد شهری و معماری اثرات مستقیمی گذاشت. در نظام شهرسازی با مهاجرت زیاد روستاییان به شهرها مواجه شدیم که باید تحول جدیدی نیز در شهرها صورت می‌پذیرفت که البته بازهم این تحولات برآمده از ساختار حاکمیت بود. حاکمیت می‌خواست از نگاه خودش عقب‌ماندگی‌ها را جبران کند.

شهر و معماری که تا پیش‌ازاین کماکان تحولات اجتماعی خط و مشی آن را تعریف می‌کرد به‌شدت با توسعه‌گرایی‌های صورت گرفته با اقتصاد سیاسی گره خورد و چهره شهرها و معماری ما را دگرگون کرد. در همان دوران معماران و شهرسازان نقش جدیدی یافتند و به‌نوعی ابزار این تحولات شدند. چراکه اولین طرح‌های جامع شهری به دست معمران و شهرسازان در آن دوران شکل گرفت و نظام جدیدی وارد حوزه شهری ایران شد، همچنین برای اولین بار در آن دوره فضا و زمین تبدیل به کالای سرمایه شد.

همچنین از دهه ۴۰ به بعد فضا و زمین به تبعیت از اقتصاد جدید شهری برای تولید حداکثر سرمایه به کار گرفته شد و همین فضاهای بی‌کیفیت فعلی حاصل سازوکاری بود که در همان دوران شکل گرفت. زمین ارزشمند شد، از طرفی در حوزه اقتصاد پول نفت وارد ایران می‌شد، ساخت‌وساز صورت می‌گرفت و دانشکده‌های معماری فعال شدند و اساتیدی که از خارج از کشور می‌آمدند ازیک‌طرف دانش‌آموخته معماری روز بودند و از طرف دیگر بخشی از آن‌ها دلباخته معماری ایران. به‌طورکلی این هم‌زمانی اتفاقات مختلف یک دوران جدیدی را در شهرها و معماری ما رقم زد.

دانش معماری که متأثر از جهان و ایران بود با اقتصاد جدید شهری در حال بده و بستان بود. به نظرم آن دوران علی‌رغم اینکه می‌توان انتقادات قابل‌توجهی به آن کرد دارای یک حسن بزرگ بود و اینکه همه‌چیز تازه و بکر بود و ما هنوز دچار یک انباشتگی نشده بودیم. معماران در حال تجربه کردن بودند.

در دوره پهلوی دوم وضعیت معماری ایران چه شرایطی را داشت؟

به نظرم اگر وضعیت را بخواهیم خارج از بحث اقتصاد سیاسی یا شهری دنبال کنیم و به وجه هنری و انسانی معماری بپردازیم، نمی‌توان جریان معماری آن دوره را جدا از جریانات هنری موردبررسی قرار دهیم. در دهه چهل و پنجاه اتفاقات جالبی در حوزه هنری افتاد که بر جهان‌بینی معماران نیز تأثیر گذاشت. یک مثال می‌آورم، در دوره پهلوی دوم جریانات مهمی همچون مکتب سقاخانه در ایران به وجود آمد و در جریان هنری نیز با دو جریان کاملاً سنتی مانند سقاخانه و جریان دیگری که به دنبال تفکر جهانی بود مانند هنر پاپ مواجه بودیم که به‌نوعی این اتفاق در معماری دهه ۴۰ و ۵۰ هم رخ داد مانند ساخته‌شدن پروژه شوشتر نو در خوزستان که سعی کرد الگوی معماری زیست ایرانی را در یک شهرک با توجه به سنت‌های ایرانی پیاده کند و از طرفی هم مجتمع اکباتان ساخته شد که ساختاری مدرن داشت و این دو جریان در کنار هم حرکت می‌کرد.

در آن دوران نکته مهم این بود که حاکمیت به دنبال کسب اعتبار برای خودش بود و در حوزه معماری به‌خصوص از اواخر دهه ۴۰ شمسی می‌خواست فصل جدیدی را در برگشت به سنت معماری ایران ایجاد کند. هرچند در دوران پهلوی اول سعی شد ارتباط بین مدرنیته و سنت برقرار شود اما همیشه چون حاکمیت به دنبال مشروعیت سازی صرف بود موافق نشد. این بار نگاه محتوایی‌تر بود و به این خاطر جریانی در بازگشت به زمینه‌های معماری به وجود آمد که تحولات سیاسی دهه پنجاه این روند را که می‌توانست دستاوردهای خوبی را به همراه داشته باشد منقطع کرد.

چرا گفتمان فی‌مابین سنت و مدرنیته در دوره پهلوی اول منقطع شد و در دوره پهلوی دوم در هسته اولیه صورت گرفت؟

به نظرم این گفتمان هیچ‌وقت به‌طور ریشه‌ای و کارآمد صورت نگرفت تا در دوران پهلوی منقطع شود. آن‌ها در یک زور آزمایی غیر سازنده باهم بودند. هرکدام راه خودشان را رفتند. به‌خصوص از دوران قاجار به بعد، گفتمان معماری فقط تکرار است نه تحول و در آن دوران به‌شدت با واردات معماری غربی هم مواجه بوده‌ایم و درواقع آن دوران شروع التقاط در ایران است.

علت شکل‌گیری نوعی مفهوم‌سازی و نه گفتمان فی‌مابین سنت و مدرنیته در دوران پهلوی دوم مشروعیت سازی برای حاکمیت بود، به‌عنوان‌مثال در پروژه شوشتر نو با تمام ارزش‌هایی که دارد اما معمار بااینکه تلاش کرد آینده‌ای را برای زیست ایرانی تعریف کند، در حال حاضر وضعیت این پروژه را می‌بینیم.

معماری ما از دوران قاجار به بعد التقاطی بوده است، همان‌طور که در همان خانه‌های قاجار التقاط دیده می‌شود به‌عنوان‌مثال در یک‌خانه بجای گچ‌بری‌های ایرانی نقاشی اروپایی دیده می‌شود اما جذاب و دل‌نشین است چون در همان دوره هنوز ساختار شهری ما ساختار کهن بوده است و هنوز در خانه‌ها ساختار سنتی شهر ایرانی لحاظ می‌شده و مردم درگیر مباحث سودآوری اقتصادی برای خانه و سرپناه خود نبوده‌اند و فرد خانه را برای خود و خانواده و آینده‌اش می‌ساخته است و درواقع خانه هنوز در همان بافت ارزشی که سنت در آن حاکم بوده ساخته می‌شده است، هرچند التقاط هم یعنی مواردی از معماری غرب هم وارد معماری ایرانی می‌شده است و دلیل دوم اینکه هنوز خانه در آن دوران به سرمایه تبدیل نشده بود.

در چه دورانی مشروعیت شکل گرفت و این مشروعیت چه تأثیری بر روی معماری ایرانی گذاشت؟

در اواخر قاجار ساختار جامعه نیاز به توسعه داشته که متحصل آن انقلاب مشروطیت بود. در آن زمان ۸۰ درصد جامعه ایرانی نیز ایل‌نشین و روستانشین بودند؛ بنابراین با ورود به قرن بیستم یا باید باهمان روش که بالای ۹۰ درصد جامعه بی‌سواد بودن پیش می‌رفتیم یا در حالت ایدآل با حفظ همان ارزش‌هایمان آن را برای دنیای جدی بازتعریف می‌کردیم. جامعه اواخر دوران قاجار نیازمند تحول بود که این تحول بنیادین با انقلاب مشروطه آغاز شد اما درنهایت به‌درستی درک نشد. ما ایرانیان چون به قول کاتوزیان جامعه کوتاه‌مدت هستیم برای جبران عقب‌ماندگی‌هایمان هم می‌خواهیم در کوتاه‌مدت بدون توجه به زیرساخت‌ها اتفاقات بزرگی را رقم بزنیم و این می‌تواند به فاجعه ختم شود. مانند پهلوی اول که ساختار شهری تهران را ظرف دو دهه می‌خواست تغییر دهد؛ چراکه تصورش بر این بود که با این کار الگوی رفتاری، تفکری و زیستی مردم نیز عوض می‌شود و همین حاکمیت بود که می‌خواست فضا و معماری را عوض کند تا رویکرد رفتاری هم عوض شود هرچند تا حدودی در این زمینه موفق هم شد اما این روش زیرساختی و اصولی نبود.

ادامه گفت‌وگو روزهای آتی در خبرگزاری ایمنا منتشر می‌شود.

تهیه و تنظیم: کورش دیباج دبیر سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری ایمنا

کد خبر 635583

منبع: ایمنا

کلیدواژه: گسست معماری سهند منشی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق دوره پهلوی اول عنوان مثال دوران پهلوی آن دوران ناصرالدین شاه همان دوران اقتصاد سیاسی معماری ایران شهر و معماری دوران قاجار دیده می شود وجود آمد معماری ما گم گشتگی پهلوی دوم شکل گرفت خانه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۰۲۹۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کشف معماری ۴۵۰۰ ساله در شرق ایران

تپۀ پیرزال در ۶۰ کیلومتری جنوب زابل در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد و در سال ۱۳۸۷ در فهرست آثار ملی ثبت شده است. این تپه در سال ۱۴۰۲ از طرف دانشگاه زابل برای آموزش دروس عملی باستان‌شناسی به دانشجویان این رشته در دانشکدۀ هنر و معماری، برای فصل دوم کاوش شد که مهم­ترین یافته‌های آن، یک سازه معماری متعلق به دورۀ چهارم عصر مفرغ سیستان (حدود ۲۵۰۰ تا ۲۳۰۰ پیش از میلاد) بود، که شامل بقایای ساختمانی یک خانه در لایۀ اول این محوطه است.   به گزارش ایسنا، حسین سرحدی، عضو هیأت علمی دانشگاه زابل، که سرپرستی دومین فصل کاوش آموزشی دانشگاه زابل در تپۀ پیرزال سیستان را به عهده داشت، گاه‌نگاری محوطه پیرزال را بر اساس یافته‌­های سطحی، به دورۀ IV شهر سوخته نسبت داده است، درباره جزئیات کشف بقایای معماری متعلق به دورۀ چهارم عصر مفرغ سیستان (حدود ۲۵۰۰ تا ۲۳۰۰ پیش از میلاد) توضیح داد: این معماری شامل بقایای ساختمانی یک خانه در لایۀ اول این محوطه است. این خانه متشکل از تعدادی اتاق در حاشیۀ جنوبی یک حیاط مرکزی است.   او اضافه کرد: کاوش‌های اخیر بیانگر وجود یک کوچه است که احتمالاً این ساختمان را به ساختمان­‌ها یا خانه­‌های دیگر مرتبط می‌کرده است. بقایای این کوچۀ در ضلع شمالی کارگاه ۳ نشان­دهندۀ توسعۀ ساخت­ و­ ساز در دورۀ آخر عصر مفرغ سیستان است.   در این فصل، که کارگاه شماره ۳ به ابعاد ۱۰ در ۱۰ متر کاوش شد، سفال‌هایی متعلق به حدود ۴۳۰۰ سال پیش، اشیاء گلی شامل پیکرک‌ها و اشیاء شمارشی نیز کشف شد.   باستان‌شناسان همچنین اشیائی را در ارتباط با مدیریت کالا و نظام داد و ستد محلی کشف کرده‌اند که استقرار در این مکان را با سایر محوطه‌های اطراف برقرار می‌کرد. این کالا‌های مبادلاتی به گمان باستان‌شناسان شامل ظروف سنگی، جانورانی همانند گاو، گوسفند و گندم و سایر ملزومات زندگی در آن دوران بوده است. به نظر آن‌ها، مبادلۀ اشیاء سنگی همچون پیکَرَک‌ها و ظروف مرمرین در این تپه از رونق خوبی برخوردار بوده است.   سرحدی درباره اهمیت این تپه باستانی گفت: بنا به یافته‌های سطحی، به نظر می‌رسد «پیرزال» یکی از بزرگترین تپه‌های متعلق به فاز انتهایی عصر مفرغ سیستان است، که تاریخ و کیفیت آن هنوز از مسائل مورد بحث باستان‌شناسی جنوب شرق ایران به شمار می‌رود. کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • طرح تو طرح در رویداد طرحی نو، مسابقات معماری در ایران را به بوته‌ی نقد گذاشت
  • آسیب شناسی معماری تنظیم‌گری رسانه در ایران
  • چهارمین همایش بین‌المللی معماری دست‌کند در خرم‌آباد برگزار می شود
  • همایش بین‌المللی معماری دست‌کند کشور در لرستان برگزار می‌شود
  • انتقادات پهلوی به قاجاریان به‌خاطر امتیازدادن به بیگانگان!
  • جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!
  • جنبش های دانشجویی اخیر ریشه در فطرت های بشری دارد
  • برگزاری آیین نقد کتاب لبخند آفتابی
  • کشف معماری ۴۵۰۰ ساله در شرق ایران
  • «دریای پارس» یادگاری برای ایران به بهانه روز خلیج فارس